اتحادیه اروپا در مقابل نوکیسه‌های اروپای شرقی

روسیه و کشورهای اروپای شرقی پس از فروپاشی شوروی که خود را از قیومیت شوروی سابق رها می‌افتند، در رده‌های مختلف حکومت‌ها از نظر سیاست اقتصادی نئولیبرال و از نظر فرهنگی- اجتماعی به شدیدترین گرایشات نژادپرستانه اروپا از جمله علیه مهاجران پیوستند. ویکتور اوربان نخست‌وزیر مجارستان شاید مشهورترین نماد این گرایش باشد. حزب سیاسی وی از مجموعه احزاب راست‌گرای اروپا معلق شد و قرار بر این شد که اتحادیه اروپا درباره ماهیت حزب وی که به «فیدز» معروف است دست به بررسی بزند و در مورد آن تصمیم بگیرد تا اساساً این گرایشات اروپای شرقی پس از فروپاشی شوروی که چه فهمی از قانون و حق و حقوق مردم دارند، روشن شود. این تصمیم روشن پارلمان اروپا راجع به افراطی‌گرایی نئولیبرال و نژادپرستی پس از اتحاد شوروی را می‌توان نیتی بر مبنای ترمز زدن به ماجراهای کل اروپای شرقی تعبیر کرد زیرا حکومت‌های اروپای شرقی که خود را سوگلی‌های جدید اروپا تعبیر می‌کردند از درون پارلمان اروپا و از بیرون آن هر افراطی‌گری را برای خود مجاب می‌دانستند. آقای اوربان که زبان تندی هم دارد پارلمان اروپا را «ابلهان مفید» نامید زیرا این پارلمان قوانین اجتماعی را تصویب کرده است که ضرورت‌های گروه‌های اقتصادی ضعیف جامعه را در سیاست‌های اتحادیه اروپا در نظر می‌گیرد ولی آقای اوربان که خود را رها شده از یوغ ایدئولوژی مارکسیستی اروپای شرقی می‌خواند اصال قبول ندارد سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی اوال در پارلمان اروپا تعیین شود، ثانیاً در این سیاست‌ها مسوولیتی در قبال گروه‌های اجتماعی ضعیف مد نظر قرار گیرد. این قدرت‌مندان جدید اروپای شرقی که کعبه آمال‌شان راست‌ترین جناح‌های سیاسی اتریش است خواهان نئولیبرال‌ترین سیاست‌های اقتصادی شده‌اند و مایلند مالیات بر درآمد اگر نه صفر ولی الاقل خیلی نزدیک به صفر شود، دولت اصال مداخل‌های در سیاست اقتصادی نداشته باشد، نیروی کار امنیت اجتماعی خود را به علت محتاج شدن یا محتاج بودن دودستی در اختیار سرمایه‌داران قرار دهد، حق و حقوقی و مسوولیتی برای شکننده‌ترین گروه‌های اجتماعی مد نظر نباشد، سرمایه فرمان بدهد و سرمایه‌دار بر تخت سلطنت بنشیند و براند. برخی از این نوکیسه‌های اروپای شرقی حتی رسماً طرفدار احیای انواع رژیم‌های سلطنتی پیش از دوران نفوذ بر آن‌ها هستند. شوروی فاجعه شکست‌های مدیریت اقتصادی شوروی از جمله در اروپای شرقی به قدری وسیع بوده است که در عقب‌ترین الیه‌های اجتماعی این اقدامات عوام‌فریبانه طرفداران وسیعی دارد. دقیقاً بر پایه شکست سیاست‌های شوروی و ناتوانی‌های آن، این نئولیبرال‌های افراطی و نوکیسه‌های جدید دست خود را آزاد می‌پندارند. می‌توان گفت بد آوردن در 20 سال اخیر حاکمیت محافظه‌کاران آگاه جمهوری فدرال آلمان در آلمان و نفوذ وسیع‌شان در اروپای امروز سدی جدی در برابر گرایش‌های افراطی ضد اجتماعی رهبران نوین اروپای شرقی است.

لینک روزنامه جهان صنعت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *