ایران در آسیای مرکزی

آیا کورمال،کورمال می‌توان یک مسیر استراتژیک ایجاد کرد و بر آن مستقر شد؟ گرایش جدید سیاست خارجی ایران به تمرکز یافتن روی آسیا اهمیت زیادی دارد از یک طرف آقای اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه به علت درگیری‌های متفاوتی که با ایالت متحده داشته‌اند و از طرف دیگر جایگاه آقای “گله” هدایت‌گر پیشین سیاست‌های داخلی و بین‌المللی ترکیه دیگر مثل قبل نیست. آقای گله در دو جبهه به ترکیه سمت داده بود از یک طرف مرد صندوق جهانی پول در ترکیه بود و به فعال‌ترین شکل، سیاست‌های مالی محافظه‌کاران نوین آمریکا را در ترکیه پیاده می‌کرد و از طرف دیگر پرچم عثمان‌گرایی نوین را برافراخت و در پرتو آن سیاست‌ها، ترکیه یورش مالی – تجاری شدیدی را در آسیای مرکزی چنان پیش برد که صحنه برای کنش‌گران ایرانی تنگ شده بود و ترکیه به تدریج خود را رغیب روسیه در آسیای مرکزی می‌دید در حالیکه آقای اردوغان نه آن‌قدر سیاست‌های محافظه‌کاران نوین بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول را پیاده می‌کند و نه گفتمان عثمان‌گرایانه جدیدش آن‌قدر تند و تیز است. عامل دیگری که فضای منش اقتصادی برای ایران در آسیای مرکزی را گسترش داده است، موفقیت آقای پوتین در بازسازی یک دولت کنش‌گر نسبتاً موفق در روسیه و میل وی و سیاست‌گذاران مسکو به جای اقتصادی فراخ‌تری به ایران دادن است، پس از یک‌طرف گستاخی ترکیه کمتر شده است و از طرف دیگر روسیه مایل است که ایران منافعی حتی محدود در آسیای مرکزی کسب نماید (البته فقط تا آن‌جایی که به منافع اقتصادی روسیه صدمه نزند) به نحوی ایران در شرایط “عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد” قرار گرفته است هم روسیه و هم ترکیه دست کنش‌گران اقتصادی‌شان را کاملاً آزاد گذاشتند ولی آن کنش باید در چارچوب مسیرهای تعیین شده توسط دیوان سالاران دو کشور باشد.

سوال اساسی که امروز برای علاقه‌مندان اقتصاد امروز ایران مطرح است می‌تواند چنین ترسیم گردد: آیا دیوان‌ سالاران امروز ایران خارج از منافع فردی یا فرقه‌ای نقشه مسیری را در آسیای مرکزی ترسیم کرده‌اند؟ آیا بخش خصوصی اقتصادی ایران امروز کنشگر فعالی در آسیای مرکزی شده است و چشم‌اندازی برای این کنش دارد؟

لینک روزنامه جهان صنعت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *