جلسه پنجم کلاس “مثلث وجود” – پاییز 98

تماما من هستم که به من ناآرامی و استرس می‌دهم و اینکه کسی یا چیزی را عامل ناآرامی من تعریف کنم غلط است، بلکه به طور کاملی من وجودی من است که عامل اصلی فوران اضطراب در درون من است.

در جلسه مشاوره، روانکاو به گفتمان ظاهری شما گوش نمی‌دهد بلکه وظیفه‌ی او این است که ببیند شما چه چیزی می‌گویید بدون آنکه آن چیز گفتمان ظاهری شما را تشکیل دهد. گفتمان عبارت است از مفصل‌بندی دادی و مفاهیم برای ایجاد معنا‌. گفتمان هرکس گفتمان سیقل یافته استراتژی اجتماعی آن فرد می‌باشد. تمام گفتمان انسان از ضمیر خودآگاه انسان سرچشمه می‌گیرد اما گره اصلی به ضمیر ناخودآگاه بر می‌گردد و در گفتمان ظاهری فرد شاید اشاره کوچکی به آن شود. روند اصلی و اساسی تحلیل از آنجایی آغاز می‌شود که فرد بگوید “نمی‌دانم مشکلم چیست؟!”

 

 

 

 

در روند تحلیل فرد سوالات زیادی دارد که روانکاو نه جواب می‌دهد و نباید جواب بدهد. من تحلیل شونده سعی می‌کنم ناخودآگاه تحلیلگر خود را روی 

برداشت های خود قانع کنم. سکوت یکی از ابزارهای پنهان کردن نهاد درونی است، اما در مقابل یک روانکاو، سکوت موجب پنهان شدن مساله نمی‌شود. آنچه موجب برملا شدن مسائل می‌شود، بیش از آنچه تحلیل شوند می‌گوید 

لحن گفتار و همچنین سکوت او می‌باشد. به همین ترتیب سکوت، کج رفتاری، عصبانیت و بدخلقی هدایتگر تحلیلگر می‌باشد. بعضا تحلیل شونده حاضر است تا حد جنون لحظه‌ای پیش برود تا من واقعی وی برملا نشود، چون حس می‌کند آن قسمت، نقطه ضعف استراتژی اجتماعی و زندگی‌اش است. هر یک از رفتارهای انسان بخشی از یک استراتژی 

اجتماعی است که فرد برای نمایش به کار می‌برد.

 

 

 

در حقیقت همه‌ی ما موجب قربانی شدن من دیگران،

آگاهانه یا ناآگاهانه هستیمو متقابلا برعکس. اما هیچ

کس من خود را بهگونه ای تعریف نمی‌کند که موجب

قربانی کردن من دیگران‌ باشد و همه‌، من خود را

قربانی و مظلوم تعریف می‌کنند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *