سرمایه و سیاست

یک تصویر کلی، پذیرفته شده و اندکی ساده‌انگارانه بر این پایه بود که در کشورهای صنعتی و فراصنعتی برخی از احزاب سیاسی مستقیم و غیر مستقیم منافع مشخص سرمایه را در مقطعی از رشد جامعه بیان نموده بر آن پایه در انتخابات شرکت کرده رای جمع‌آوری می‌کردند و سیاست را به سود سرمایه شکل می‌دادند.
حداقلی که می‌توان گفت این است که در مورد خروج انگلستان از اتحادیه اروپا (یا برک‌ سیت) یک نمونه تحلیلی کامل پیچیده‌تر بودن مناسبات سرمایه و سیاست را می‌توان تحلیل کرد.
نخست اشاره کنیم که در انگلستان همه‌ی سرمایه نه منافع مشترکی دارد و نه از برنامه سیاسی واحدی حمایت می‌کند بخشی از سرمایه فعال در انگلستان که هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی قابل ملاحظه است سرمایه‌ای است که در “سیتی” (یعنی محل تمرکز بانک‌های بزرگ ‌و بورس لندن) اگر همین مورد رابطه با اتحادیه اروپا را در نظر بگیریم گرایش اساسی “سیتی” از ابتدای تشکیل اتحادیه اروپا کوشش هوشیارانه و متمرکزی بوده است که نه تنها انگلستان عضو اتحادیه اروپا بوده با آن در تماسی نزدیک باشد بلکه خواهان تبدیل “سیتی” در لندن به مرکز مالی اتحادیه اروپا بوده است بنابراین این بخش از سرمایه نه تنها با “برک سیت” موافقت نداشته است بلکه اخطارهای جدی هم به دولت محافظه کار انگلستان داده بود که در صورت عملی شدن سیاست خروج از اتحادیه اروپا حجم قابل ملاحظه‌ای از سرمایه جهانی که در لندن است و از لندن فعالیت می‌کند انگلستان را ترک نموده و همراه آن کارشناسان بزرگ مالی بین‌المللی نیز که در “سیتی” هستند به سمت عمده‌ترین مراکز غیر انگلیسی مالی اروپا نقل مکان خواهند کرد.
به نظر می‌آید در همین مدت کوتاه برخی نیز چنین کردند ( بطوریکه تحلیل‌گران هزینه مسکن مثلا در پاریس معتقدند بالا رفتن قیمت مسکن در بهترین محله‌های پاریس به طور شدید به علت این نقل مکان مدیران مالی بین‌المللی از انگلستان به فرانسه است ) آنچه که از چندگانگی یا چند لایه بودن سرمایه در انگلستان و منافع ویژه هر یک و خواستشان به تبدیل کردن این منافع ویژه به سیاست کل سرمایه در انگلستان اگر نه مهمتر لااقل به همان اندازه مهم به نظر می‌آید تحولات بدنه اجتماعی حزب محافظه‌کار است.
اگر تا مدتی اوضاع سیاسی ایرلند شمالی حزب محافظه‌کار را از مدعی بودن برای کلیت بریتانیای کبیر تهدید می‌کرد گرایش شدید ملی‌گرایی و جدایی طلبی در اسکاتلند این نمایندگی کلیت بریتانیای کبیر را به مراتب بیشتر برای حزب محافظه‌کار زیر سوال برده است به این پدیده، پدیده دیگری نیز اضافه شده و آن ” ورود سیاسی” حزب ملی‌گرایان انگلیس درون شعبات پایه‌ای حزب محافظه‌کار است.
اینان موفق شده‌اند در خیلی از مناطق انگلستان گرایش حزب محافظه‌کار را نه تنها به عنوان مدافع منافع سرمایه در انگلستان بلکه بیش از پیش به مثابه ظرف اصلی ملی‌گرایی انگلیسی در حیطه سیاست در انگلستان تعریف کرده‌اند حمایت مردمی حتی از اقشار محروم از خروج انگلستان از اتحادیه اروپا امروز بیشتر نتیجه این عوام‌فریبی ملی‌گرایی انگلیسی می‌باشد.
در چنین شرایطی سیاست‌های ممکن برای سرمایه در انگلستان چه می‌تواند باشد قدر مسلم استراتژی مذاکرات خانم مِی برای یک توافق با اتحادیه اروپا به منظور خروج از اتحادیه اروپا امروز شکست خورده است حزب محافظه‌کار چند پارچه شده و خارج از رابطه با اتحادیه اروپا دو‌ بحث اقتصادی کلان از جانب سخن‌گویان سرمایه برای رابطه با اتحادیه اروپا پس از خروج از آن مطرح است:
بحث نخست بحث یک اتحادیه گمرکی بین اتحادیه اروپا و انگلستان است که چنین اتحادیه‌ای عملا اتحادیه اروپا را به مثابه شریک اساسی بازرگانی انگلستان بازتعریف می‌کند
موضع دیگر مخالفت با چنین اتحادیه گمرکی با اتحادیه اروپا است زیرا سخن‌گویان این بخش از سرمایه معتقد هستند که دست‌های انگلستان برای انعقاد اتحادیه‌ی گمرکی با دیگر قدرت‌های اقتصادی دنیا باید باز باشد.
قدر مسلم اینکه امروز سیاست اقتصادی بین‌المللی واحدی بین سرمایه‌داران انگلیسی موجود نمی‌باشد.

لینک روزنامه جهان صنعت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *