علم اقتصاد نیازمند نوآوری

در این چهل سالی که پس از دوران نوجوانی و جوانی تحصیلاتم در فرانسه از آن جامعه دور شده‌ام، چه برای کار و چه برای بازدید دوستان بارها به پاریس سفر کرده‌ام ولی امسال قصه دیگری بود. به سفارش دو شرکتی که مدتی مشاورشان بوده ام (یا بهتر است که بگویم coachشان بوده‌ام) برای شرکت و نظارت در بحث‌های جایزه محفل جوانان اقتصاددان فرانسه دعوتم کرده بودند. این اقتصاددانان جوان مساله ذهنی‌شان تکرار مبانی نظری اقتصاد یا الگوهای آکادمیک آن برای فعاالن حیطه‌های اقتصاد نیست بلکه آنان کوشش دارند با شنیدن فعالانه مشکلات و تناقضات کنشگران بنگاه‌های صنعتی و تجاری راه‌حلهای مشخص کاربردی برای آنها تدوین کرده و شخصاً
نتایج و راه‌حلهایی را که ارائه داده‌اند نیز بررسی کرده‌ام.
اقتصاددانان جایگاه ویژه‌ای در بنگاه‌های اقتصادی پیدا کرده‌اند. تمام مفاهیم اساسی اقتصاد و دانش عمیق اقتصاددانان نقشه‌ای بزرگی در بهبود وضع بنگاه‌های اقتصادی داشته است، ولی به نظر می‌آید چه دید خرد اقتصادی داشته باشیم و چه دید کالن شرایط کنونی اقتصاد کشورهای صنعتی و فرا صنعتی احتیاج به نوآوری‌های جامع‌تری از آنچه که فقط اقتصاددانان یا تئوریهای اقتصادی تاکنون ارائه داده‌اند دارند. مساله اساسی پاسخ اقتصاددانان پیرامون مساله بنیادی بشر امروز این است:
«چگونه می‌توانیم در جوامع با یکدیگر زندگی کنیم، مستقل از شرایط اقتصادی و جایگاه اجتماعی‌مان؟»
شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی بیش از پیش توسط تحصیل‌کردگان رشته‌های اقتصاد، مدیریت و…. هدایت می‌شوند یا با مشاوره‌های جدی اقتصاددانان سمت و سو می‌گیرند. علم اقتصاد به خودی خود در سالهای اخیر تحوالت مهمی داشته است چه از نظر پیشرفت الگوسازی‌های واحدهای صنعتی و تجاری به منظور روشن کردن ویژگی‌ها، ضعف‌ها و قدرت‌هایشان و چه از نظر رشد اکونومتریکس به مثابه ابزار مناسب سنجش واحدهای صنعتی و تجاری، ولی به نظر می‌آید با این وجود و این بهره‌گیری از نورافکن‌های این حیطه دانش وضع بنگاه‌ها چندان دلچسب و جذاب نیست.
چرا؟
شاید نقطه آغازین، دید همه جانبه به علم اقتصاد باشد و باید دید که این دید قبل از همه، از جانب خود اقتصاددانان چطور است؟ علوم فیزیک یا ریاضی امکان کامال علمی بودن خود را فرض می‌کنند! باید پرسید آیا اقتصاد هم کامال «علمی» است؟ امسال در محفل اقتصاددانان با نگرشی انتقادی به این تخصص چنین بیان شد که اقتصاد جایگاهی دارد بین علم و هنر علم درباره اصولش و هنر داشتن ِ برای پیشنهاداتش، هنر در نظر گرفتن وجود انسان و پیچیدگی‌هایش، این گفتمان به منظور پیشگیری از فرار به پیشی است که در آن سلطه ایدئولوژی «امبیای» و «دیبیای» که تنها و تنها سودآوری بیشتر بنگاه را در نظر می‌گیرد و فراموش می‌کند که بحران فعلی اقتصاد جهانی که فقط این سودآوری بیشتر را خواهان است در روند منطق خود یک financiairsation انفجاری را به وجود می‌آورد که نه قادر است مسن شدن جمعیت را پاسخگو باشد‌ (که از جمله نتایج آن رشد صعودی مخارج دولت برای سالمندان است) و نه خود به خود راه‌گشای نوآوری‌های ضروری نوین است امروز علم اقتصاد نیازمند است هم مشروعیت این رشته را احیا کند و هم ادعاهای نوینی را برای کنشگران اقتصادی تعریف کند. افزایش چشمگیر تعداد کارتنخوابهای خیابان‌های شهرهای بزرگ اروپا در ده سال اخیر، بیانگر محدودیت به پاسخ‌های کنونی اقتصاد است.

لینک روزنامه جهان صنعت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *