ضرورت‌های نظام سرمایه داری

نظام سرمایه داری

در مدتی کوتاه از نظر تاریخی بخواهیم بنگریم کمی بیشتر از نیم قرن جهان ما دچار دگرگونی های عمیقی شده است. در دهه 1960 شخصیتی مثل چگوارو در اوج جنگ ویتنام اعلام کرد برای شکستن کمر امپریالیسم آمریکا یک ، دو ، ده‌ها ویتنام بسازیم و خودش از مقام وزارت در کوبا استعفا کرد تا در بولیوی انقلابی دیگر به راه بیاندازد. سیصد الی چهارصد جوان تندرو در کلمبیا ” جبهه ملی آزادی بخش” آن کشور را ‌ساختند و جنگ های چیریکی به راه انداختند. جنگ سرد بین شوروی ، بلوک شرق و ایالات متحده و ناتو جریان داشت و به نوعی در آن چهارچوب دنیا سامان می یافت. به نظر می آید از آغاز دهه 1980 به تدریج جهان چیدمان دیگری یافت. اتحاد جماهیر شوروی فروریخت و این با وجود تمام کوشش های آقای گورباچف برای نجات آن سامان از طریق پرسترویکا. ولی چرا؟ یکی از دلایل اساسی فروپاشی شوروی این بود که رهبران آن کشور اولویت را بر توانایی نظامی آن قرار دادند و بین سالهای 1947 تا 1985 بالاتر از هفت هزار میلیارد دلار خرج این گزینه ی خود، یعنی تسلیحات کردند و این منابع را از نیاز های فرهنگی ، بهداشتی ، رفاهی جامعه ی شوروی بریده و در خدمت بینش بحران آفرینی خود به کار بردند. اگر این سرنوشت غم انگیز اتحاد شوروی دیروز بود به نظر می آید نظام سرمایه داری جهانی امروز با شدید ترین التهابات مواجه است. این التهابات آنقدر سطح بالایی دارند که این نظام به طور بسیار هوشمندانه ای مواظب شکنندگی هایی است که این التهابات می توانند بیافرینند به یک دلیل ساده و آن اینکه اگر در یکی از حلقه های زنجیر سرمایه داری جهانی شکنندگی بروز نماید می تواند کل نظام را با بحران مواجه کند. به همین دلیل مثلا در اتحادیه اروپا نظام جهانی سرمایه داری با شتابی فراوان به کمک یونان شتافت تا آن کشور بحرانش عمیق تر نشود عین همین دستپاچگی در مورد پرتغال، اسپانیا و حتی ایتالیا نیز انجام یافت. به نظر می آید که این نظام برای مقابله با التهابات بالقوه خود بیشترین کوشش را انجام می دهد که سامانش دچار شکنندگی نگردد. این نظام سرمایه داری جهانیست که مصممانه و با قاطعیت خواست که آقای ترامپ برود ، چون التهاب آفرین بود و همین نظام از به قدرت رسیدن آقای بایدن حمایت کرد زیرا باور دارد که از طریق توافق های چند جانبه ی بین المللی بهتر می توان نظام را محفوظ داشت و اصلی ترین وظیفه ی این توافقات محدود کردن التهابات جهانی یا منطقه ای است. یعنی نظام جهانی سرمایه داری امروز مصممانه تر از هر زمان دیگری خواهان تخفیف التهابات و اگر بتواند از بین بردن آنهاست. چه در درون یک کشور مثل ایالات محتده ( که به پروژه ی دیوار کشیدن با مکزیک به مثابه یک روند التهاب آفرین پایان داد یا ممنوعیت ویزا برای شهروندان کشور های با جمعیت عمده ی اسلامی پایان داد ) و این کنش ها به مفهوم تصمیمات جدی در نظام سرمایه داری جهانی برای محدود کردن التهابات منطقه ای یا وسیع تر است.

در این پادکست پروفسور مجتبی صدریا به بحث ضرورت‌های سیستم سرمایه داری مدرن در ابعاد گسترده پرداخته است که از شما دعوت می‌کنیم به آن در ابتدای همین صفحه گوش دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *