گفته میشود جمعیت بشر روی کره خاکی به هشت میلیارد نزدیک شده است اگر فقط جمعیت داخل کشور خودمان را در نظر بگیریم که هشتاد میلیون ارزیابی شده است و از آنجاییکه زیاد سنت مطالبه نداریم ولی برعکس سنت خویشتن مظلوم پنداری ما ریشه عمیقی در روان دسته جمعیمان دارد با این شرایط، حال یک لحظه فرض کنیم که ادعای قاطبه ما مبنی بر بد بودن وضع اقتصادی جامعه درست است بنابراین یک تصویر منفی از وضع یک درصد جمعیت کره خاکی داریم که وضعش فاجعه است.
یک سوال وضع بقیه چطور است؟
به قدری مطمئنیم که وضع بقیه بهتر است که حاضر نیستیم ببینیم واقعا وضعیت عمده بشریت در چه حالی است.
گهگاهی کلی گوییهایی میکنیم ولی بررسیهایمان کم هستند، اتفاق جالبی اخیرا شروع شده است که در جریان است و آن شکلگیری IPSP میباشد. خیلی ساده سیصد پژوهشگر علوم انسانی در پایان دومین دهه قرن بیست و یکم موضوع امکان رشد مثبت اجتماعی را مورد بررسی داطلبانه و آزاد قرار دادهاند و بالاترین کیفیت تولید شناخت را در این زمینه در دستور کار خود گذاشته و مشکلات بشریت کره خاکی امروز را بررسی نموده و راهحلهایی که به نظرشان میرسد به تدریج ارائه میدهند اول اشاره به این مطلب جالب است که به یاد داشته باشیم برای چنین بررسی تنها پژوهشگران یک رشته نمیتوانستند باشند به همین دلیل اقتصاددان، جامعهشناس، متخصص علوم سیاسی، تاریخدان، فیلسوف، انسانشناس و متخصصین ارتباطات در پنج قاره دادهها و اندیشههای خود را به میان گذاشتند.
نه خواهان گرفتن امتیازات حرفهای برای فعالیتشان هستند و نه مخفی کاری میکنند شاهدش به وجود آوردن سایت IPSP.org میباشد که دستاوردهای این پژوهشگران را منعکس میکند پیش فرض اصلی که اینان مشاهده کردهاند به طور قابل ملاحظهای بهبود عمومی وضع بشر است بطور کلی سطح زندگی رشد یافته است، سلامت بهبود یافته و به طول عمر افزوده شده است حتی اگر در کاربرد موسسات تقلب اتفاق میافتد ولی اصل موسسات آزادمنشانه، در دنیای امروز پذیرفتهتر است رخداد اساسی که به نحوی برای این آزاد اندیشی راجع به اقتصاد یا جامعه یا سیاست راه را باز کرده است پایان دوران ایدیولوژیهاست.
چشمانداز به سیاست، اقتصاد و جامعه کمتر ایدئولوژی، بلکه بیشتر کشف و ارائه واقعیت شده است.
لااقل این پژوهشگران چنین کردهاند.
امروز دیگر تنوع فرهنگها و ضرورت ادغام آنها در درون جوامع یک بیانیهی اصول اخلاقی نیست در عمل ثابت شده است که فقط پذیرش تکثر فرهنگی و پذیرش عادلانه جایگاه همه فرهنگها شرط صلح اجتماعی است.
صلح اجتماعی که پیش شرط کنش عقلایی اقتصاد میتواند باشد هیچ جامعهای دیگر نمیتواند برپایهی شرایط ادغام اجتماعی دیروزش کنش نماید باید شرایط جدید ادغام را در درون جامعه دید و سامان داد تا جامعه بتواند کنش نماید.
مساله جایگاه اقتصادی زنان و نقششان در تحول اقتصادی و جایگاهشان در مدیریت اجتماعی فقط از طرف پژوهشگران اسکاندیناوی مطرح نشده این امر از طریق پژوهشگران برزیلی نیز طرح شده است اگر ادغام و وحدت جامعه را خواهان هستیم نمیتوانیم به شرایط اقتصادی و نقش مدیریت خانمها در نهادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بی تفاوت باشیم.
جنبهی دیگری که در بحثهای این پژوهشگران مطرح است دید ما از محیط زیست و طبیعت اطرافمان است با دنیا چه میکنیم این دید همهی دنیا، برای انسان امروز مورد بحث است؛ که انسان چگونه از این دنیا حفاظت میکند؟
به این ترتیب رخداد جالبی شکل گرفته است از یک طرف نهادهایی و افرادی با دید و کنش محلی دورترین نقطه افق دیدشان محیط اطرافشان است از طرف دیگر کسانی میکوشند که محیط اطرافمان را با دیدی جامع در چارچوب کلی سرنوشت بشر باز تعریف نمایدهایی میکنیم ولی بررسیهایمان کم هستند، اتفاق جالبی اخیرا شروع شده است که در جریان است و آن شکلگیری IPSP میباشد خیلی ساده سیصد پژوهشگر علوم انسانی در پایان دومین دهه قرن بیست و یکم موضوع امکان رشد مثبت اجتماعی را مورد بررسی داطلبانه و آزاد قرار دادهاند و بالاترین کیفیت تولید شناخت را در این زمینه در دستور کار خود گذاشته و مشکلات بشریت کره خاکی امروز را بررسی نموده و راهحلهایی که به نظرشان میرسد به تدریج ارائه میدهند اول اشاره به این مطلب جالب است که به یاد داشته باشیم برای چنین بررسی تنها پژوهشگران یک رشته نمیتوانستند باشند به همین دلیل اقتصاددان، جامعهشناس، متخصص علوم سیاسی، تاریخدان، فیلسوف، انسانشناس و متخصصین ارتباطات در پنج قاره دادهها و اندیشههای خود را به میان گذاشتند.