سلام به شما عزیزان
یقین دارم روزهای غنی و پر محتوایی را در ورکشاپتان پشت سر گذاشتهآید از من خواسته شده است که دقایقی چند در این لحظات اختتامیه وقتتان را بگیرم شاید خندهدار باشد اگر بگویم امروز با کمال میل این کار را انجام میدهم نه از روی غرور بلکه از روی ضرورت هماندیشی پیرامون ” گناهی ” که بین شما و من مشترک است.
چند دههای است که گفتمان های آکادمیک غنی علیه مصرف گرایی جریان دارد، گفتمان هایی که امروز به نحوی در امتزاج با محیط زیست و مسائل مربوط به آن مطرح می گردد؛ من هم میخواهم برایتان از مصرف صحبت کنم ولی شاید از زاویه ای متفاوت با آنانکه نقد مصرف گرایی می کنند. هم شما و هم من در جایگاهی از این چرخهی مصرف قرار داریم من نه تنها به جایگاه خود در چرخه مصرف اذعان می کنم بلکه با اجازه ی شما به آن نوعی هم افتخار دارم ولی چرا؟
عرض کردم زاویه ی دید من با منتقدین مصرفگرایی فرق دارد پس این تفاوت در چیست؟
من باورم بر این میباشد که کیفیت بالای مصرف در خود ظرفیت فرهنگ آفرینی دارد یعنی مصرفی که با کیفیت است، فرهنگی متناسب با آن را دیر یا زود در مصرف کننده می آفریند. یعنی کسیکه تولید با کیفیتی را مصرف میکند یا تحمل مصرف کردن آن را نخواهد داشت و آن مصرف را ترک خواهد کرد یا برای ادامهی مصرفش فرهنگی متناسب با آن را در خود شکل میدهد. بعد از سه روز بحثهای غنی و ممتد راجع به جوامع مختلف معماری و طراحی داخلی حق خواهید داشت اگر بگوئید ، حتی اگر که فرضیات که عرض کردم چه ربطی با طراحی داخلی دارند؟ خواهش می کنم هریک از شما عزیزان که در زندگی حرفهای تان برای یک کارفرما در مناسبات کاری اقدام به تشکیل کتابخانهای در فضای زندگی کارفرمایان دادهاید دست بلند کنید.
آیا وجود کتابخانه در فضاهای زندگی ما می تواند یکی از عناصر مهم طراحی داخلی باشد؟
پاسخ من به این سوال مثبت است حتی در شرایط کنونی جامعه ما وجود کتابخانه را یک ضرورت میدانم شاید کارفرمایی که برای او یک طبقه ی قشنگ کتاب سازمان بدهید زیاد اهل مطالعه نباشد، شاید کتاب ها در آن کتابخانه ی شخصی بیشتر نقش دکوراسیون فقط داشته باشد ولی طبق فرضیهای که عرض کردم و به آن پایبند هستم باورم بر این است که وجود یک کتابخانه حتی خیلی کوچک کتاب و مصرف کتاب یعنی مطالعه را میتواند به فضای زندگی روزمره ی کارفرمایتان وارد نماید. آیین بستگی به ذوق شما و قدرت قانع کردن شما دارد که یک چنین حضوری را هم زیبایی آفرین و هم فرهنگ ساز برای کارفرمایتان ارائه دهید.
میگویم هم زیبایی آفرین و هم فرهنگ ساز اگر کتاب فقط نمایشی در گوشهای قرار داده شده باشد و هم فرهنگ ساز حضور کتاب اگر منجر به آشتی با این عنصر فرهنگی در زندگی های روزمرهمان گردد.
اگر یک کتابخانه کوچک مربوط به کتابهایی است که خوانده ایم و دوستشان داریم و یک کتابخانهی بزرگ در فضای مسکونیمان تبدیل به یک عنصر نمایشی شخصیت ما بشود شاید برخی از صحبتهای خصوصی با دوستان را در گوشهی کتابخانه انجام دهیم و یا شاید با مهمانی که یک جمعه بعدازظهر به خانه ی مجللمان با کتابخانهی نمایشی اش دعوت کردهایم عکس یادگاری بگیریم.
نظرتان چیست؟