سرمایه جهانی در یک برهه از تاریخ کوششهای یکپارچه و یکدستی را برای سازماندهی استثمار و محدود کردن فضاهای اجتماعی و فردی، به شکلی که دیکنز در الیور تویست نشان داد، سازماندهی کرده است. بردهداری در آمریکای شمالی هم بخشی از این کوششها بود که با اقدامهایی نظیر انقلاب ایالات متحده و انقلاب کبیر فرانسه دچار تحول شد و تحول تولید نیز منجر به شکلگیری گرایشات مختلفی بین سرمایهداران در چگونگی حفظ سرمایهداری شد.
این تحولات امروز جریانات مختلفی در تکتک جوامع و در کل نظام جهانی به وجود آوردهاند. از یک طرف جناحی از سرمایه مایل به تکیه زدن بر روابط اجتماعی مساعدتر، عادلانهتر و رعایت دقیقتر رابطه بین محیطزیست و ایجاد تساوی حقوق بیشتری بین زن و مرد است و جناح دیگری از سرمایه خواستار محدودیت هر چه بیشتر برای فضای اجتماعی، بالا بردن سود خود به بهای بیشترین آسیبها به محیطزیست و رقابت را بین سرمایهداران به اوجی جدید رساندن است.
در این زمینه سه مورد متفاوت را مطرح میکنم:
یک- در ایالات متحده اگر به کردارهای ملی و بینالمللی آقای ترامپ در مدت چهار سال ریاستجمهوریاش دقت کنیم محدودتر کردن تصمیمات ملی و چندملیتی مربوط به حفظ محیطزیست و آزاد گذاشتن هر چه بیشتر سرمایه برای تضمین منافع کوتاهمدت خود است.
دو- سرمایه در چین بیرحمانه با ایجاد بیشترین آلودگی در هوا، زمین و آب با کپیبرداری از الگوی شوروی قبل از برست رویکا همزمان با محدود کردن فضای اجتماعی و سیاسی به سلطان مقتدری تبدیل شده است که تحمل هیچ چرا و امایی را نیز ندارد.
سه- اروپا که ظواهر مختلفی نشان میدهد مایل به شکلدهی نوع دیگری از رشد و منافع سرمایه است و در عین حال به طور نسبی روابط اجتماعی عادلانهتر و به خصوص گرایشات زیستمحیطی هوشیارانهتر را در برنامه خود دارد.این واقعیت را در نظر بگیریم که در یک سال اخیر سرمایهداران و سرمایهگذاران اروپایی تمرکز خود را بر صندوقهای سرمایهگذاری که پایداری محیطزیست را مدنظر دارند گذاشتهاند. اگر در سال ۲۰۱۸ مجموعه سرمایهای که توسط نهادهای اروپایی در شرکتهای با استراتژی زیست پایدار سرمایهگذاری شده بود ۴۸ میلیارد یورو بود در این یک سال اخیر این رقم به ۱۲۰ میلیارد یورو رسیده است و بخش مهمی از این گزینهها به گرایش انرژی پایدار مربوط میشود.
این جذابیت بیش از پیش مسائل مربوط به توسعه پایدار و انرژیهای غیرفسیلی را که هر چقدر به سمت شمال اروپا میرویم دقیقتر، روشنتر و قویتر شده است را نشان میدهد. این گزینهها امروز فقط در درون اروپا مطرح نبوده بلکه تاثیر مستقیم و فراوانی برای دور شدن از انرژیهای فسیلی در دنیا دارد. چنین شرایطی، حتی اقتصادی مثل روسیه را که وابستگی زیادی به فروش نفت و گاز داشته و دارد امروز مجبور میکند که بازار صادرات اصلی خود را به سمت آلودهکنندهترین اقتصاد دنیا یعنی چین هدایت کند، این دید کلی راجع به تحولات در درون هر جامعه و نظام جهانی تبعات مهمی برای نحوه اقدام جوامع مختلف در این یا آن گرایش سرمایه جهانی خواهد داشت.
Modjtaba.sadria@yahoo.co.uk