اهمیت رضایتمندی

یک مساله اساسی زندگیِ 
فردی، گروهی و اجتماعی مساله معیارها است، کس یا کسانیکه با معیار و یا معیارهای سطح پایین‌تری و کیفیت کمتری زندگی کرده و به آن عادت کرده‌اند وقتی کیفیت بالاتری را شخصا یا گروهاً تجربه می‌کنند تازه حس می‌کنند، درک می‌کنند که محدودیت و یا محدودیت‌های استاندارد‌های قبلیشان تا چه میزان یا مانع امکان رضایتمندیشان بوده و یا سدی در مسیر شکل‌گیری رضایتمندی‌ها بوجود آورده است.
مثالی بزنیم:
کسیکه کفش‌هایش پایش را میزده و با وجود این آگاهی و ناراحتی به پیاده‌روی ادامه می‌داده است وقتی بر حسب تصادف کفش‌های راحتی به پا کند سطح و کیفیت رضایتمندیش از پیاده‌روی به مراتب ارتقا خواهد یافت و یا وقتی در محیط کاری مدیری برای پیشبرد امور کاریش برای کارمندانش ابزار استرس آفرینی را بکار گیرد اگر به دلیل سلامت یا تغییر مقام این مدیر دیگر موقتاً یا دراز مدت بر مسند همان کار نماند و مدیری با درایت عدم ایجاد استرس در آن سِمت قرار گیرد، کارمندان رضایتمندی بیشتری پیدا می‌کنند و امور بهتر پیش می‌رود.
در جامعه‌ای که سیستم مدیریت اساساً بر پایه‌ی محدودیت و آزادی زدایی شکل گرفته باشد دیر یا زود جامعه می‌آموزد که می‌تواند روش‌های زیستن اجتماعی آزادی را هم تجربه نماید و استاندارها تغییر می‌کنند و به آن علت معیارها و زندگی‌ها هم تغییر می‌یابند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *