این مجموعه حاصل مسیری است که از نقطهای نامعلوم اما به صورت “یک خواست عمیق”، آغاز شده است. از نقطهای که یک دغدغه و معنا، هوشیاری آن لحظهاش را متبلور ساخت و نشانهها کنار هم قرار گرفتند. دغدغۀ زیستن، زیستنی قوام یافته و با بقاء.
به راستی نقطۀ آغازین چنین زیستی کجاست؟ وقتی به روند طی شده مینگرم، بافت بههمتنیده و پیچیدهای از کنش و اندیشه را مییابم.
وقتی انسان بیعنوان و بیالگو، اما پر از “بودنها” توانسته است در قالب مفاهیمی ساده با خود، با دیگری و با طبیعت زیست را ادامه دهد، طبعاٌ عناصر اصلی آن در عین سادگی، بههمپیوستگی معناداری پیدا کردهاند.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “پایداری(زیست و فرهنگ)”