من سالها برایم این سوال مطرح بود که چرا از بین همهی نقاشان بزرگ اروپایی از “یوهانس ورمیر” بیشتر خوشم میآمد این چند روز راجع به کارهایش مطالعه میکردم نقد هنری میتواند روشنگر آنچه را که لذت میبریم ولی علل آن کاملا برای خودمان روشن نیست، روشن نماید در این مطالعات متوجه شدم که دو انسان که از بزرگترین نوابغ دنیا بودند تقریبا با یک ماه فاصله همزمان به دنیا آمدند.
زندگی بسیار با غناعتی را گذراندند هر دو در سنین جوانی (۴۳و ۴۴) سالگی فوت کردند و آنقدر در تنگدستی زندگی میکردند که وقتی از این دنیا رفتند بدهیهای مالی زیادی برای بازماندگانشان به جا گذاشتند با وجود اینکه در طول زندگیشان آثارشان اندک طنینی یافت نقطه مشترکشان این است که دویست سال بعد از مرگشان تقریبا در کل کرهی زمین شناخته شدند این را هم بگویم که هر دو با فاصلهای نه چندان طولانی در هلند زندگی میکردند و هیچ نشانهای نیست که در طول زندگیشان ملاقاتی داشتند یا همدیگر را میشناختند یکی “باروخ اسپینوزا” فیلسوف و دیگری “یوهانس ورمیر” نقاش آنچه که در آن هر دو بزرگوار برایم جذاب بود، نوری بود که یا در نقاشی و یا در نوشتار به زندگی و دربارهی زندگی انسانها میانداختند.
امیدوارم فرصتی برای خود بسازید که از هر دوشان لذت ببرید.